غريزه جنسي در کودکي

ساخت وبلاگ

بشر داراي دو غريزه است يکي حفظ خويش و يکي غريزه جنسي .

غريزه حفظ خويش که موجب طلب خوراک است از لحظه تولد آشکار مي شود.

تمو بشري هميشه تدريجي است و غريزه جنسي هم مشمول همين قانون است و در کودکان از ابتدا وجود دارد جز آنکه طرز بروز آن مانند بزرگها نيست. دانشمندان معتقدند و تجربه نشان مي دهد که در شيرخواران هم غريزه جنسي فعال است شايد بعضي مادران از اين حقيقت متحير شوند ولي بايد دانست که کلمه جنسي هميشه غرض شهوت مقاربت نبوده، در عرف علماي اين فن مقصود تمتع و لذت است که بعدا صورت شهواني پيدا مي کند.

طلب لذت چون طلب خوراک در همه هست ولي در کودکان اين دو امر از هم متمايز نيست و در آن سن لذت عمده همان سير شدن است.

فرويد مي گويد حال کودکي که پس از سير شدن از پستان مادر به کناري افتاده با گونه هاي گل کرده و لبهاي متبسم بخواب مي رود چقدر شبيه به رضايت و ارامش خاطري است که پس از مجامعت به شخص دست مي دهد.

در دوره شير خوارگي گذشته از لذت سير شدن طفل از عمل مکيدن پستان به قدري حظ مي برد که بزودي در پي لذت مکيدن تنها خواهد افتاد و يکي از مشغوليتهاي او اين مي شود که انگشت خود را مي مکد و در اين حالت گونه هاي او پر از خون شده فرط لذت در چشمانش هويدا مي گردد.

طلب لذت در طفل صورتهاي عجيبي پيدا مي کند مثلا چون کودک را مجبور کنند که جلو پيشاب خود را بگيرد فشار ادرار موجب درد مطلوبي مي شود که پس از رها کردن بسيار لذت بخش است. کودکان بزودي اين امر را دريافته و بزعم مادران اين عمل تکرار و گهواره خود را تر مي کنند.

غالبا شنيده مي شود که مادري از دست بچه خود شکوه نموده مي گويد پيش از خواب ادرار نمي کند و هر شب بستر خود را خيس مي نمايد غافل از اينکه اين عمل بچه عمدي است و از آن لذت مي برد.

معلوم شد که اين مظاهر جنسي کودکان شباهت ضعيفي به کيفيت جنسي بزرگها دارد با اين تفاوت که در اطفال مرکز آن آلت تناسلي نيست.

خواباندن دو بچه کوچک در يک رختخواب خطاست چون بسياري از اختلافات عصبي از زياد شدن کودکان به يکديگر توليد مي شود ولي اگر در موقع بازي بچه ها يکديگر را کاوش کنند نبايد ترسيد چون حس کنجکاوي بچه در امور جنسي طبيعي و خالي از ضرر است.

گاهي پدر و مادر به تصور اينکه بچه خوابست جلو او مجامعت مي کنند ولي بعضي بچه ها خوابشان سبک و اصولا اطفال در مشاهده امور بسيار زيرک و شيطانند و خاطره اين منظره در ذهنشان باقي خواهد ماند.

بچه تصور مي کند در اين حالت پدرش، مادرش را اذيت مي کند چنانچه يک دختر هيجده ماهه که ديد پدرش مادرش را مي بوسد دست به گريه گذاشت فرياد مي زد مامانرا اذيت نکن و علماي علم تجزيه النفس عقيده مندند که تاثير اين مشاهدات در اطفال در بزرگي منجر به مرض روحي ساديزم (ازار معشوق) مي گردد.

براي رفع اين شبهه که چون اشخاص امور قبل از پنجسالگي بيادشان نمي ماند چگونه اين امور در سنين بعد منشاء اثر مي شوند لازم است توضيح دهيم که انسان داراي دو ذهن يا عقل است يکي ذهن بيدار يا معلوم که مسائل را دريافته ادراک مي کند و شخص در همان وقت آگاه است که ذهن ادراک مي کند يکي ديگر ذهن غافل يا پنهان که امور را مي فهمد ولي شخص از وجود آن ذهن و ادراک مي کند يکي ديگر ذهن غافل يا پنهان که امور را مي فهمد ولي شخص از وجود آن ذهن و ادراک آن بي خبر و غافل است.

هر يک از اين اذهان حافظه مخصوص بخود داشته و يا اينکه آنچه بيدار ضبط است در دسترس فهم و به خاطر آوردن آن در اختيار ما است بايد دانست که حافظه ذهن پنهان که امور از لحظه تولد در آن ثبت مي شود به هچ وجه در حالت عادي در محيط ادراک ما قرار نگرفته و حتي از وجود آن بي خبريم تا به نحوي در دائره ذهن بيدار ما نفوذ نموده و در افعال و امور ذهني تاثير کند .

پس از اينرو پدران و مادران بايد بسيار مواظب باشند که در پيش اطفال خود زياد با هم معاشقه ننمايند و چنانچه گفتيم بايد بقوه مشاهده و فهم بچه ها اهميت بدهند و بدانند که مناظر معاشقه شديد يا مجامعت در خاطره آنها باقيمانده و در زندگاني بعدي آنها بسيار موثر است.

براي نمونه دو سه حکايت کوچک که شاهد اين مطالب است در زير گفته و خواهيد ديد اين قصه يک نتيجه مشترک دارد و آن اينست که تماشاي مجامعت در کودکان ايجاد انزجار و تاثير مي نمايد.

يکي از بچه ها مي گويد: متاسفانه وضعيت مالي طوري بود که خانه ما يک اطاق بيش نداشت و يک آشپزخانه و اين بود که يک شبي به چشم خود ديدم که پدرم و مادرم آن عمل را مي کنند، به قدري از اين منظره بدم آمد که لحاف را بسر کشيده و گوشهايم را گرفتم و دلم مي خواست صد فرسخ از آن اطاق دور باشم.

دختر ديگري مي گويد: شبها در اطاق پدرم و مادرم مي خوابيدم و هر شب متوجه مي شدم که آن کار را مي کنند و راستي از اين عمل آنها من شرمنده و خجل بودم، فکرم ناراحت و در عذاب بودم بعدا شروع کردم به خوابهاي شهواني ديدن کم کم زرد شدم و دور چشمهايم حلقه هاي تاريکي زده بود. از خودم بدم مي آمد که در اين سن با اين امور آشنا بودم. همبازيهايم را پاک و معصوم مي دانستم و پيش خود مي گفتم من قابل معاشرت با آنها نيستم.


ارسال شده در تاریخ : دوشنبه 23 اسفند 1389 - 5:11 توسط : حسین فرجی
غريزه جنسي در کودکي
]]> آدم بارانی...
ما را در سایت آدم بارانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jgf sabanet بازدید : 313 تاريخ : 22 آذر 2012 ساعت: 11:53: